معرفي كتاب «ياران حلقه»
نام كتاب: ياران حلقه
نويسنده: جان رونالد روئل تالكين
مترجم: رضا عليزاده
ناشر: انتشارات روزنه
نوبت چاپ: اول 1381
شمارگان: 3000
قيمت: 32،000 ريال
تعداد صفحه: 798 صفحه
شابك: 0-116-334-964
شاهكار جى. آر. آر تالكين بدون شك سهگانه «Lord of The Ring» است كه در ايران به نام «ارباب حلقهها» معروف شده است.
«ارباب حلقهها» داستان هميشگي مبارزه بين پاكي و پليدي است. در اين داستان كه در سرزميني اساطيري به نام «سرزمين ميانه» اتفاق ميافتد، مظهر پلیدی همان «سائورون» کسی است که حلقه قدرت را به طور مخفیانه و بدون آنکه «الف ها» (یا همان پریان) با خبر شوند از روی روش آنها ساخته است. تا بر سه حلقه «الف ها» , هفت حلقه «دورفها» (یا کوتوله ها) و نه حلقه «آدمیان» فرمانروائی کند. اینکه مظهر پاکی در این داستان کیست، اندکی دشوار است شاید بهترین انتخاب «گندالف جادوگر» باشد، الف ها نیز به گونه ای مظهر خوبی و پاکی هستند، حتی آدمیان و دورفها نیاز در مقابل پلیدی مظهر خوبی هستند. اما به نظر من در این میان تنها هابیت ها هستند که با اخلاق بچه گانه خود مظهر پاکی و معصومیت هستند.
کتاب یاران حلقه به نوعی دنبالهای بر کتاب «هابیتها» یا «رفت و برگشت از سفر» است و یا شاید بهتر باشد بگویم کتاب «هابیتها» مقدمهای بر سری ارباب حلقهها است. در کتاب هابیتها شما ماجرای سفر بیلبو بگینز به همراه یک گروه ماجراجوی دورف را دنبال میکنید. در پایان آن کتاب بیلبو با غنایم خود از سفر به خانه بر میگردد. اما در میان طلا و جواهراتی که با خود به خانه برمیگرداند، حلقه سادهای هست که بیلبو از موجودی عجیب به نام گولوم برداشته است. در نظر بیلبو این حلقه بازیچهای جادوئی است که میشود با آن نامرئی شد و از چشم دشمنان و یا حتی آشنایان ناخواسته مخفی گردید. گندالف در داستان «هابیتها» نیم نگاهی به حلقه میاندازد و از آن میگذرد. بنابراین خواننده آن داستان به هیچ وجه نمیتواند حدس بزند که این حلقه چه تاثیر عظیم نه تنها بر زندگی این دو نفر و آشنایانش میگذرد، بلکه بر سرنوشت تمامی مردم «سرزمین میانه» اثر خواهد گذشت.
کتاب هابیتها با برگشت بیلبو بگینز به خانه خود در شایر به پایان میرسد و کتاب یاران حلقه شصت سال بعد (هابیت ها عمری طولانیتر از انسانها دارند) با تصمیم به سفر جدید بیلبو از شایر آغاز میشود. اما قهرمان این داستان دیگر بیلبو نیست، بلکه فرودو پسرخوانده بیلبو که حلقه را از بیلبو به ارث برده است، کسی است که در کتاب «یاران حلقه» محور داستان میشود. «فرودو» در همان ابتدای کار توسط «گندالف» از راز مخوف حلقه و چگونکی ساخت آن آگاه میشود. اما گندالف با چند توصیه مبهم مجدداً به سفر میرود تا مطالب بیشتری در مورد حلقه و روش نابود کردن آن به دست بیاورد. در این میان فرودو تصمیم میگیرد که برای دور نگه داشتن خطر از شایر و هابیتهای دوست داشتنیش، دست به سفر بزند. اما خطر خیلی زودتر از آنکه فکر میکرد به سراغش میآید و او را در نیمههای راهش در دل شایر غافلگیر میکند.
بقیه داستان به دو بخش تقسیم شده است، نخست سفر هابیتها در زیر سایه وحشت سواران سیاه پوش به خانه الروند است. الروند در کتاب «هابیت ها» نیز هم در سفر رفت و هم در سفر برگشت از بیلبو پذیرائی کرده بود. اما پذیرائی اینبارش متفاوت است. در آن کتاب شما او را بیشتر به صورت یک «ارباب جنگلی» تصور میکردید. اما اینبار او پادشاهی است که سفرای مختلف به دربارش آمدهاند، گروهی برای مشاوره، گروهی برای درخواست کمک، و گروهی برای یاری رساندن. در نهایت شورائی تشکیل میشود و وظیفه دشوار را بر دوش فرودو «حامل حلقه» میگذارد. حلقه میبایست در آتش کوه هلاکت (یا اورودروین) نابود شود. در این راه افرادی نیز خود خواسته و یا به دستور شورا همراهیش میکنند. اين افراد عبارتند از:
1- فرودو «حامل حلقه»
2- گندالف خاکستری، كسي كه بعد از سائورون «ارباب حلقه» و سارومان «جادوگر خيانت پيشه» بيش از همه در مورد حلقه اطلاعات دارد.
3- آراگورن پسر آراتورن يا همان استرايدر وارث پادشاهي ايزيلدور - آراگورن از نخستين ظهورش در ميهمانخانه، انساني اسرار آميز جلوه ميكند. اما به مرور اين اسرار كنار ميرود و با اين شخصيت بيشتر آشنا ميشويم. مشخص است كه آرگورن نقش مهمي در اين ماجرا دارد. نقشي كه در پيشگوئيهاي گذشتهگان به وضوح پيشبيني شده است.
4- بورومير در اين داستان شاهزادهاي از سرزمين گوندور معرفي ميشود. سرزمين گوندور سرزميني هم مرز سرزمين تاريكي «موردور» است و مردمانش سالهاي سال است كه در حال مبارزه با پليدي هستند. او نقش اساسي در قسمت نهائي اين كتاب (ياران حلقه) دارد و باعث جدائي «فرودو» از گروه ميشود. هر چند نيتي خوبي داشت.
5- لگولاس از ميان الفها برگزيده ميشود تا اين گروه را همراهي كند. وجود او باعث ميشود تا گروه پس از نبرد در موريا بتوانند به بيشهطلائي بروند. اما نقش ديگري كه در اين داستان براي او در نظر گرفته شده است، دوستي با دورفها است. كه كينهاي قديمي از الفها در سينه دارند.
6- گيملي دورف، كه گروه را به موريا راهنمائي كند. تقابل او لگولاس كه در طول داستان كينه قديمي نسلهاي قبلي خود را فراموش ميكنند و به دوستان صميمي تبديل ميشوند، يكي از نكات زيباي داستان است كه كم و زياد رنگ و بوي اساطيري نيز دارد.
7،8- «مري» و «پيپين» دو دوست هابيت «فرودو» كه از شاير همراه او بودهاند در ادامه سفر نيز او را همراهي ميكنند. هر چند بعد از اتمام بخش اول كتاب، نقش كمي به عهده دارند.
9- كوچكترين و بياهميتترين عضو اين گروه «سام» خدمتكار هابيت «فرودو» است. اما هر خواننده نكتهسنجي از نگاههاي گندولف خاكستري به نقش مهمتر او در اين داستان پيخواهد برد.
در بخش دوم كتاب اين گروه به صورت مخفيانه به سمت دل تاريكي در سرزمين «موردور» حركت ميكنند. اما از همان قدمهاي اول با مشكلات زيادي برخورد ميكنند. و بدون شك يكي از زيباترين بخشهاي اين كتاب سفر در دل تاريكي موريا سرزمين پيشين دورفهاست. موريا ترس و وحشت را در دل گروه بيدار ميكند و پس از ماجراهاي فراوان گروه به محاصره سربازان تاريكي در ميآيند. در پايان هر گندالف در اعماق آتش زمين به همراه هيولائي قويتر از خودش ناپديد ميشود و ياران ديگر از موريا فرار ميكنند.
داستان بدون شك بسيار زيبا و پر هيجان است. داستان را بايد خودتان بخوانيد تا لذت آن را درك كنيد. اگر هم فكر ميكنيد تنها با ديدن فيلمش ميتوانيد به عمق داستان پي ببريد، سخت در اشتباه هستيد و مسلماً بهره كمتري از هيجان داستان بخصوص در بخشهاي فرار از دست سواران سياهپوش، يا ملاقات با بامبادیل، ماجراي گورپشته و سفر در موريا خواهيد برد.
تنها نكته منفي داستان توصيفات بيش از اندازه نويسنده است كه هيجانزدگي شما را در طول داستان تسكين نميدهد. اما بدون شك تمام اين توصيفات و جزئيات در بخشهاي آينده به گونهاي ظهور خواهند يافت.
ماجراي كتاب ياران حلقه در واقع يك داستان ماموريت پهلوانانه است كه در ادبيات اسطورهاي نمونههاي زيادي دارد. در اين گونه داستانها گروهي براي رسيدن به يك هدف گرد هم ميآيند، كينههاي خود را فراموش ميكنند و در مقابل دشمن قويتر و يا هدف ماموريت دست اتحاد به هم ميدهند.
در مجموع هر قسمت از ماجراي ارباب حلقهها نشان دهنده قسمتي از اساطير غربي است كه در ابتداي اين كتاب بعنوان بخش «فرمانرواي حلقهها در سيماي اساطير» به تعدادي از آنها اشاره شده است. اما تلاش نويسنده در باوراندن اين داستان بعنوان يك واقع تاريخي مستند، بسيار جالب است. هر چند اگر به توصيه من عمل ميكنيد در هنگام خواندن اين كتاب از بخش «سرآغاز» و «فرمانرواي حلقهها در سيماي اساطير» بگذريد و آنها را بگذاريد براي هنگامي كه كل مجموعه كتابها را خواندهايد. اين واقعاً يك توصيه حرفهاي است، چون افراد زيادي را ديدهام كه در هنگام خواندن اين 60 صفحه كتاب را زمين گذاشتهاند و ديگر آن را برنداشتهاند. اما اگر كتاب را از ابتداي بخش «دير زماني به انتظار ميهماني» آغاز كنيد مسلماً از آن لذت خواهيد برد و بسادگي آن را زمين نخواهيد گذاشت.
نكته جالب ديگري كه دراين داستان است، علاقه نويسنده به انسانهاي جنگلي گوشهگير است. با نمونه اين انسانها در كتاب «هابيتها» به نام «بيورن» وجود داشت و در اين كتاب «توم بامبادیل» اين نقش را بعهده دارد. هر چند به نظر ميرسد بايد منتظر كتابهاي بعدي بمانيد و ببينيم آيا نقش «توم بامبادیل» در همين جا تمام ميشود يا بازهم به او بر ميخوريم.
اگر از پايان ماجرا سخني نگوييم، موفقيت اين كتاب را ميتوان در شروع آن دانست. كتاب نخست از سهگانه «ارباب حلقهها» به نام «ياران حلقه» تا جائي كه من اطلاع دارم نخستين بار ( و تا بحال اولين بار) توسط آقاي «رضا عليزاده» به فارسي ترجمه شده است. ترجمه آقاي عليزاده، ترجمه مناسب و خوبي است. بخصوص كه در ابتداي كه شرحي هم بر موجوداتي كه در طول داستان با آنها آشنا ميشويد داده است. اين امر باعث بالا رفتن دانش عمومي و فرهنگ جهاني شما ميشود! و من اين كار را بيشتر از ترجمههاي سادهاي مثل «كوتولهها، پريان، جنها و ...» مىپسندم.
به تمام دوستان كتاب دوست، توصيه ميكنم از خواندن اين كتاب پر هيجان و اساطيرى! نگذرند. كه غفلت موجب پشيماني است.
شاد و كتابخوان باشيد،
كرم كتاب
با سلام! هر وقت فرصتی دست می دهد به اينجا سر ميزنم، و هر وقت که سر می زنم به آسانی نمی توانم خودم را به رفتن راضی کنم! با توجه به حذف کردن بلاگم ( علل حذف کردن تقريبا مسائل شخصی بود، بماند) می خواستم ضمن سپاس و تشکر از لطفت خواهش کنم اسم من را از جرگهء لينک هايت حذف کنی. البته کماکان خوانندهء پرو پا قرص بلاگ ها هستم و به مجرد جور شدن شرايط باز هم در کنارشما خواهم بود.با درود و بدرود!
من مطلب را ذخيره كردم/ احتمالا بايد خوب باشد/ فيلمش كه اينجور بوده/.
برو ببين، وبلاگ رو هك كردهن/.
براي اولين با آمده ام كارت را ديدم واقعا خسته نباشي و همچنان تابنده.
سلام/ ممنون از همدرديت بابت hack شدن وبلاگم/ يكي تازه ساختهم/ لطفاُ آدرس لينك داستانگو رو كه در صفحهات هست، تصحيح كن!/ سپاسگذار/.
لطفا در مورد کتابهائی بنویس که ارزش خندن داشته باشد.